سیمیان

ما در تهران زندگی می کنیم .دخترم مثل هر کودک جهان برای خود دوستانی دارد که اغلب هم صنفی هایش و دخترانی اهل کوچه ی  ما است .در این میان با یکی از هم کلا سی ها یش که ایرانی است ونامش یگانه است خیلی با هم صمیمی اند از اتفاقات همسایه ما نیز است .یگانه خواهر کوچکتری دارد بنام زهرا که گاهی  برای بازی در خانه ی ما می آیند .چند روز پیش  این خواهران باز هم آ مده بوده اند تا بازی کنند .دخترم برای آن ها مقدار سیمیان میدهد و با هم می خورند وبازی می کنند .آنها که نام سیمیان را نشنیده بوده اند واز او نخورده بوده اند از مزه اش خیلی خوش شان می آیند بخصوص زهرا که درصنف سوم  مکتب درس می خواند .می پرسد که نام این خوراکی چیست ؟ دخترم می گوید سیمیان .

دیروز آنها دوباره آمده  اند برای بازی و زهرای ریزه گگ با همان بیا ن کودکانه به دخترم گفته که عاطفه شما سیمین را از کجا خریدید؟من هر مغازه ی رفتم وگفتم که سیمین میخام به من گفتند خواهر می خای برو به مادرت بگو تا برات بخره . من سیمین خیلی دوست دارم از کجا بخرم ؟

فرشته

  

آمد فرشته

آهسته در زد

از روي گل ها

پروانه پر زد

 

آمد فرشته

گل را تكان داد

لبخند گل را

بر كودكان داد

 

آهسته گفتم

دردانه ي من

خوش آمدي تو

 در خانه ي من

 

لبهاي نازش

آرام وا شد

با يك سلامم

او آشنا شد

 

لب هاي نازش

رنگ انار است

با خنده اش گفت

آري،بهار است

 

هر گز نديدم

شهري پر از گل

در خواب خود هم

مانند كابل

 

گل محمد

دوستان خوبم سلام .مانده بودم که امروز چه بنویسم تا حد اقل وظیفه امرا نسبت به قول که داده ام به کودکان وطنم ادا کرده باشم .یاد وبلاگ خانم حیدری از روزنامه نگاران جوان و فعال ایران افتادم که شعر زیباو پراز احساس وهمدردی رابرای کودکان افغان گذاشته بود در وبلاگش.حیفم آمد که شما هم آن را نخوانید.

از زخم قلب گل محمد جان

مجوز اقامت ندارد گل محمد جان
حقوق مستمری اش
کودکی است که کفش های مرا واکس می زند
و کودکی که خشت می زند در کوره پزخانه
بیمه عمرش
تا لحظه های آخر
بیل و کلنگ است و آجر و سیمان.
بالای داربست
بالای آبروی تهران مدرن
آبروی بشریت می ریزد از سر و صورتش
عرق ، عرق
چکه ، چکه.
کابل و مزار توی مغزش جیغ می کشند
و دنیا دور سرش می چرخد
بالای داربست.
مجوز اقامت را رها کنید
برای گل محمد جان
بیل و کلنگی غیرقانونی
و مجوز کفن و دفن پیدا کنید !
« علیرضا عسگری »

 

 

 

روز مادر

روز مادر (که در تقویم ایران آمده استـ) رابرای تمام مادران مهر آ فرین وفرشته خوی دنیا و به خصوص برای تمام مادران افغانستان تبریک می گویم .

باور من است هر روز که از فضای زندگی آنها لبخند رضایت به سوی فرزندان دلبند شان بتابد و مادران  به راحتی دست مهر ورزی شان را نثار فرزند شان کنند روز آنها است .ارزو دارم که دست نا موافق باد های بیرحم از زندگی همه دور باد به خصوص از مادران وبچه های نازنین وگل شان .